ریشه:زندگینامه کورش1-3
درود به همه شما خوبان
زندگینامه کوروش کبیر فصل سوم
قسمت 1
هنگامی که حمورابی تکیه بر تخت سلطنت بابل می زد کشوری به نسبت کوچک را از
پدرش ( سین ? موبعلیت ) به ارث بده بود که تقریباً هشتاد مایل درازا و بیست
مایل پهنا داشت وحدود آن از سیپار تا مرد ( از فلوجه تا دیوانیه ی کنونی )
گسترده بود. در آن زمان پادشاهی های به مراتب بزرگتر وقدرتمندتری کشور
بابل را پیرامون گرفته بودند. سرتاسر جنوب تحت سلطه ی ریم سین ( پادشاه
لارسا ) بود ؛ در شمال سه کشور ماری ، اکلاتوم و آشور در دست شمشی عداد
و پسرانش بود و در شرق ? ددوشه ? ( متحد عیلامیان ) بر اشنونه حکم می
راند
پادشاه حمورابی اگر چه همچون پدرانش از همان نخستین روزهای سلطنت مشتاق
گسترش مرزهای کشورش بود ، لیکن با نظر به قدرت همسایگان مقتدر خویش ، پنج
سال درنگ کرد و چون پایه های قدرتش را مستحکم یافت از سه سو به کشورهای
همسایه حمله ور گشت ؛ ایسین را تصرف کرد و در امتداد فرات به سوی جنوب تا
اوروک پیش رفت.
در اموتبال بین دجله و جبال زاگرس جنگید و آن ناحیه را متصرف شد و سرانجام
در سال یازدهم از سلطنت خود توانست پیکوم را به اشغال درآورد. از آن پس
بیست سال از سلطنت خود را صرف ترمیم معابد و تقویت استحکامات شهرهای تصرف
شده کرد . در بیست و نهمین سال از پادشاهی حمورابی ، کشور بابل هدف تهاجم
مشترک ائتلافی متشکل از عیلامیان ، گوتیان ، سوباریان ( آشوریان ) و اشنونه
قرار می گیرد که با دفاع ارتش حمورابی این تهاجم ناکام می ماند. سال بعد
حمورابی در تهاجمی شهر لارسا را متصرف می شود.
در سال سی و یکم همان دشمنان قدیمی دوباره متحد می شوند و به سوی بابل لشکر
می کشند. اینبار حمورابی نه تنها تمامی سپاهیان انان را تار و مار می کند
که تا نزدیکی مرزهای سوبارتو تیز پیش روی کرده ، تمامی بین النهرین جنوبی و
مرکزی را متصرف می شود و سرانجام در سال های سی و ششم و سی و هشتم از
سلطنت خود موفق می شود به سلطه ی آشور بر بین النهرین شمالی پایان دهد و
تمامی مردم بین النهرین را بصورت یک ملت واحد تحت سلطه ی خود در آورد.
برای اداره ی چنین کشوری که ملت ها و نژادها و مذاهب گوناگون را در بر می
گرفت ، حمورابی دست به یک سری اصلاحات اداری ، اجتماعی و مذهبی زد و آنها
را تحت یک ? مجموعه ی قوانین ? مدٌون کرد. اگرچه با بدست آمدن قوانین قدیمی
تر از پادشاهانی چون ? اور ? نمو ? و ? لیپیت ? عشتر ? دیگر نمی توان
حمورابی را ? نخستین قانونگزار تاریخ ? نامید ولی هنوز هم می توان او را به
عنوان یک پادشاه قانونمدار و عادل ستود. برای رفع اختلافات مذهبی و نیز
برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود و بازماندگانش ، حمورابی در این قانون ،
مردوک خدای بابل را که تا آن زمان یک خدای درجه سوم بود در راس خدایان دیگر
قرار داد و البته با نهایت زیرکی مدعی شد که این مقامی است که از سوی ?
آنو ? و ? انلیل ? به مردوک تفویض شده است. کاهنان سراسر کشور به امر شاه
تقدم و تاخر خدایان را تغییر دادند و قصه ی آفرینش را از نو نوشتند تا نقش
اصلی را به مردوک واگذارند
سپاس از حضورتان
قسمت بعد 24 ساعت پس از نگارش
یکشنبه 13 بهمن 1392 - 11:46:06 PM